گفت و گو با مصدق مرادی، دارنده مدال طلای حیطه اخلاق پزشکی هفدهمین المپیاد علمی دانشجویان علوم پزشکی کشور
مصدق مرادی، دارنده مدال طلای المپیاد، آشنا شدن با انواع شیوه های نظریِ حل تعارض های اخلاقی مطرح در زمینه اخلاق پزشکی و تجربه کار گروهی موفق را از نتایج پربار المپیاد خواند.
به گزراش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، مرکز رشد استعدادهای درخشان این مصاحبه به منظور آشنایی بیشتر با تجربهها، انگیزهها و دیدگاههای برگزیدگان المپیاد علمی دانشجویان علوم پزشکی انجام میشود. هدف ما این است که مسیر موفقیت شما الهامبخش سایر دانشجویان باشد.
لطفا در ابتدا خود را معرفی کنید و بفرمایید در کدام حیطه شرکت کردید و چه مقامی کسب کردید؟
مصدق مرادی اِشکَفتی دانشجوی رشته ی پزشکیِ دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقطع کارآموزی(استاجری) هستم.
در هفدهمین دوره ی المپیاد علمی دانشجویان علوم پزشکی کشور در حیطه ی اخلاق پزشکی شرکت کردم و در بخش انفرادی موفق به کسب مدال طلا شدم و همچنین در بخش گروهی به همراه عرفان کُرپِه و مبین محمدی، مدال نقره ی گروهی را کسب کردیم.
چرا این حیطه ی اخلاق پزشکی را انتخاب کردید؟
به دانشِ متافیزیک/فلسفه ، بسیار علاقه مندم و به نحو جدی خود را در آن پرورش می دهم. در مقطع فیزیوپاتولوژی بود که قصد داشتم در المپیاد فلسفه ی پزشکی شرکت کنم، منتها در همان زمان، این المپیاد حذف شد. با اضافه شدن المپیاد اخلاق پزشکی و با توجه به اینکه علم اخلاق، شاخه ای از فلسفه ی عملی بوده است، تصمیم گرفتم که فرصت را غنیمت بشمارم و در این المپیاد شرکت کنم.
چه عاملی بیشتر از همه در موفقیت شما تأثیرگذار بود؟
یکی، پرورش یافتنم در فلسفه به مثابه ی دانش ذات، که منجر می شد، مسائل مختلف موجود در المپیاد را به شکل چند لایه تحلیل کنم و نقاط کلیدی ای را که برای درست انجام دادن کار ها، اساسی اند، بیابم و دیگری، دوستان هم گروه ام بودند که حمایت شان بسیار برایم انگیزه بخش و آموزنده بود.
به نظر شما المپیاد چه تفاوتی با امتحانات عادی دانشگاهی دارد؟
تفاوت مهمی که دیدم، در بخش گروهی المپیاد بود. جایی که باید فعالیت گروهی انجام می دادیم و این فعالیت گروهی در قالب تولید محصول فکری مان، مورد نقد و بررسی داوران قرار می گرفت. این ارتباط یافتن با افراد دیگر و فعالیت گروهی ذیل دغدغه های مشترک، تجربه ی تازه ای بود که کمتر در آزمون های دانشگاهی پیش می آید.
تجربه کار گروهی در مراحل المپیاد برای شما چگونه بود؟
مهم ترین چالش در کارگروهی، شناخت قوت و ضعف یکدیگر و تقسیم هماهنگ فعالیت ها، متناسب با این شناخت است.
وجه مثبت کار گروهی، گفت و گو برای طرح ایده های مختلف، نو و خلاقانه ای بود که شاید اگر صرفا یک نفر می خواست فکر کند، نمی توانست تمام این ابعاد را در نظر بیاورد و خود این امر و یادگرفتن از یکدیگر نه فقط در زمینه ی بحث علمی، بلکه در سایر زمینه ها نیز بسیار شادی بخش بود.
جدایی از همه ی این صحبت ها، با بودن در یک گروه، دوستانی می یابی که می توانند در زندگی و نه فقط در المپیاد، دوستان بسیار خوبی باشند. و این ارزشمندترین وجه تجربه ی کار گروهی برای من بود.
چه مهارتهای علمی یا پژوهشی از المپیاد کسب کردید که قبلاً نداشتید؟
مهم ترین مهارتی که آموختم، این بود که با انواع شیوه های تئوریک/نظریِ حل تعارض های اخلاقی مطرح در زمینه ی اخلاق پزشکی، آشنا شدم. و حتی در تجربه ی مطالعه ی مقالات مختلف، یک روش برای تحلیل اخلاقی مسائل اخلاق پزشکی، اختراع/ کشف کردم.
به نظر شما موفقیت در المپیاد، بیشتر به چه عواملی بستگی دارد؟
موفقیت در بخش انفرادی و دو مرحله ی آن، تا حد زیادی بستگی به پرورش توان تحلیل اخلاقی مسائل اخلاق پزشکی داشت و وجه دیگر آن نیز، برنامه ریزی مناسب برای مطالعه ی منابع مختلف بود.
برای موفقیت در بخش گروهی نیز، مهمترین امر، پرورشِ درک منطقی و منظم از شیوه های تحلیل یک مسئله ی اخلاقی و حل تعارض های آن بود.
همزمانی مراحل المپیاد خللی در دروس دانشگاهی تان ایجاد نکرد؟
اوایل گمان می کردم که ممکن است، المپیاد منجر به افت عملکردم در سایر حیطه های زندگی شود. اما حال که می نگرم، اتفاقا شرکت در المپیاد، منجر شد که در سایر حیطه ها نیز عملکرد بهتری داشته باشم. نمیدانم دلیلش چه چیزی می تواند باشد اما این را آشکارا می دیدم که با شرکت در المپیاد، در سایر حیطه های زندگی نیز حس شوق و سرزندگی بیشتری داشتم.
برنامههای آینده شما برای ادامه مسیر علمی یا پژوهشی چیست؟
ایده ی مهمی توسط دکتر پارساپور گرامی و سایر طراحان محترم المپیاد، برای فعالیت های پژوهشی بعد از المپیاد مطرح شد که گروه های مختلف، چه مدال آوران و چه سایر گروه ها، بتوانند مقالات خود را در مجله ای به چاپ برسانند. و همچنین گروه ها بتوانند در کنگره ی سالیانه ی اخلاق پزشکی شرکت کنند. گمان کنم که بخشی از ادامه فعالیتِ من در علم اخلاق و وجه اخلاق پزشکی اش، می تواند از این مسیر بگذرد.
اگر بخواهید یک درس مهم از تجربه المپیاد به سایر دانشجویان منتقل کنید، آن چیست؟
المپیاد برای من تجربه ای بود که بتوانم در زمینه ای که به آن علاقه مندم، با شوق، خود را پرورش دهم و با دوستان جدیدی آشنا شوم. به نظر می رسد که چنین تجربه ای، اثری ماندگار بر زندگی ام به جای می گذارد.
چه توصیهای برای دانشجویانی دارید که قصد ورود به مسیر المپیاد را دارند؟
توصیه ی شخصی من، این است که در باب شیوه های مختلف تنظیم برنامه شان برای المپیاد و نیز در مطالعه ی محتوی منابع المپیاد و یافتن نقاط کلیدی برای دقیق انجام دادنِ اهداف در هر المپیاد، به جای مطالعه ی سریع و به قصد تمام کردن مطالب و حفظ کردن تئوری ها و داده ها، وقتی بگذارند و به شکل مستقل و اول شخص، در باب این موضوعات فکر کنند و این فعالیتِ تفکرِ اول شخص را پرورش دهند.
زمانی که از موفقیت خود مطلع شدید، چه احساسی داشتید؟
واقعیت این است که فکر نمی کردم که بحث نتیجه، برایم بسیار مهم شود. اما قبل از اعلام نتایج، در وضعیتی پر استرس اما هم زمان با تسلیم و رضا به سر می بردم. و وقتی در بخش گروهی و انفرادی، نام من خوانده شد، حس سبکی و شادی ای داشتم که ساده و شفاف بود. این شادی را نخست با هم گروهی های ارجمند و سپس با سایر دوستانم، تقسیم کردم.
چه کسی یا چه چیزی بیشترین انگیزه را در این مسیر به شما داده است؟
علاقه ام به دانش متافیزیک، چیزی بود که بیشترین انگیزه را به من داد. به خصوص اینکه، کم کم خودِ علم اخلاق برایم جالب توجه شد و از فعالیت فکریِ ذیل این علم، لذت می بردم.
در بخش گروهی نیز، هم گروهی های گرامی ام، نقش اساسی ای داشتند که انگیزه ام، در طول مسیر و گام های پایانی اش، حفظ شود.
به غیر از درس و المپیاد، چه فعالیتها یا سرگرمیهایی در زندگی شما نقش مهمی دارند؟
دانش متافیزیک را و ورزیده شدن در فلسفه را، با جدیت و شوق دنبال می کنم. در سرودن شعر کم کم، پرورش یافته ام اما هنوز بسیاری از گام ها مانده است. داستان های کوتاه نمادین طراحی می کنم . شیوه ای خاص در مطالعه ی چیز ها طراحی کرده ام که نامش نا-فلسفه است. و چندین طرح و خیال پردازی متفاوت دارم که هنوز زمینه ای برای اجرایش، نیافته ام.
به فیلم دیدن نیز بسیار علاقه مندم و کار های برخی کارگردان های خاص را دنبال می کنم.
می خواهی از طریق این مصاحبه از فرد/افراد خاصی تشکر کنی؟
مهم ترین قدردانی من، در هر موقعیتی، برای خانواده ام است که همواره تلاش می کنند فضایی را فراهم کنند که بتوانم ایده ها و طرح ریزی های خود را آزادانه، پرورش دهم.
همچنین از هم گروهی هایم،عرفان کُرپِه و مبین محمدی تشکر می کنم که از بودن در کنارشان بسیار شاد شدم. و از دوستان صمیمی ام نیز، بسیار ممنونم که همواره به من انگیزه می دهند.
در نهایت از مسئولین المپیاد اخلاق پزشکی، تشکر می کنم به ویژه اینکه ساز و کاری اندیشیدند که نتایج تلاش همه ی گروه ها، بعد از اتمام فرایند المپیاد، بتواند منتشر شود و مورد توجه متخصصان امر قرار بگیرد.
یک جمله یا شعار شخصی که همیشه به شما نیرو داده چیست؟
شعار یا جمله ی خاصی ندارم. دوستانم به من می گویند که همیشه می گویی : « سخت نگیر»، و این خیلی خوب است.
البته همیشه، در مواقع دشواری، قطعه شعری از هولدرلین، شاعر آلمانی با من است که از ترجمه ی انگلیسی اش، آن را به فارسی، ترجمه ی آزاد کردم:
The god is near and
Hard to grasp but
Where there is danger some
.Salvation grows there too
Eagles live
In the dark and the sons of the Alps
Cross over the abyss without fear
.On lightly built bridges
FRIEDRICH HÖLDERLIN
SELECTED POEMS
translated by
DAVID CONSTANTINE
ترجمه ی آزاد من:
خدای در لابه لای لحظه ست
و دریافتن اش را
نه هر که چشمی ست
لیک، آنگاه که گرداگرد وجود را
مرگ فرا می گیرد
و نفس به شماره می افتد
نیروی رهایی بخش را حس می کنی
و خدای را که نزدیک تر شده ست
آری!
هیبتِ اکنون تو را به لرزه در می آورد
...
هش دار!
عقاب در تاریک ترین کوه ها لانه دارد
فرزندان آلپ را بنگر!
آنان که بی مهابا، بر باریکه ای از نورِ(ایمان) ، از مَغاک ژرف در می گذرند
با آروزی موفق های روزافزون ، از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم. امیدواریم تجربه شما الهامبخش دانشجویان دیگر باشد.
ارسال نظر