گفتگو با سرگروه تیم دارنده ی مدال نقره ی هفدهمین المپیاد علمی دانشجویان
مبین محمدی، سرگروه تیم حیطه ی اخلاق پزشکی هفدهمین المپیاد علمی دانشجویان، یک تیم هماهنگ را حتی از جمعی از افراد بااستعدادتر موفقتر خواند.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران مرکز رشد استعدادهای درخشان، این مصاحبه به منظور آشنایی بیشتر با تجربهها، انگیزهها و دیدگاههای برگزیدگان المپیاد علمی دانشجویان علوم پزشکی انجام میشود. هدف ما این است که مسیر موفقیت شما الهامبخش سایر دانشجویان باشد.
لطفا خودتان را معرفی کنید، چه حیطه ای شرکت کردید؟
مبین محمدی هستم دانشجوی پزشکی مقطع کارآموزی از ورودی ۱۴۰۰ دانشگاه علوم پزشکی تهران. در هفدهمین دورهی المپیاد علمی دانشجویان علوم پزشکی کشور در حیطهی اخلاق پزشکی شرکت کردم و توانستیم با هم گروهی هایم آقای مصدق مرادی و آقای عرفان کرپه مدال نقره گروهی را کسب کنیم.
چه چیزی باعث شد نقش سرگروه تیم را بر عهده بگیرید؟
من از ابتدا علاقهمند بودم که در فرآیند گروهی نقش فعالی داشته باشم و مسئولیت هدایت تیم را بپذیرم. روحیه سازماندهی و توانایی هماهنگکردن افراد را در خودم میدیدم و احساس میکردم میتوانم با تقسیم مناسب کارها و ایجاد فضای همفکری، عملکرد تیم را بهبود بدهم. از طرفی، دوستانم هم به من اعتماد کردند و این اعتماد باعث شد انگیزه بیشتری برای پذیرش نقش سرگروهی پیدا کنم. علاوه بر این، همیشه به مباحث مدیریت استراتژیک علاقهمند بودهام و سرگروهی را فرصتی برای تمرین و تجربهی این علاقه میدیدم.
از چه زمانی و چگونه برای تشکیل و هدایت تیم آماده شدید؟
از آنجا که تشکیل تیم بر عهدهی ما نبود، از همان آغاز به این فکر کردم که چگونه میتوانم بیشترین شانس موفقیت را برای گروه فراهم کنم. به همین دلیل، از همان روزهای اول شروع به طراحی و یادداشت کردن شیوههای مختلف برای تقسیم کار و پیشبرد فعالیتهای گروهی کردم تا بتوانیم بهترین استراتژی را با همفکری انتخاب کنیم و احتمال موفقیتمان بیشترین مقدار ممکن شود.
مهمترین عامل موفقیت تیم شما چه بود؟ (همدلی، تقسیم وظایف، تلاش فردی اعضا، یا …)
بهنظر من موفقیت تیم ما حاصل ترکیب هر سه این عوامل بود. اول از همه، همدلی و داشتن احساس مشترک و انگیزه جمعی که باعث میشد همه در یک مسیر حرکت کنیم. دوم، تقسیم وظایف به شکلی مناسب که تواناییهای هر عضو را بهخوبی بهکار میگرفت. و سوم، تلاش فردی اعضا که هرکس وظیفهاش را با جدیت انجام میداد. همین هماهنگی میان این سه عامل بود که نتیجه نهایی را برای تیم ما رقم زد.
بزرگترین چالش شما بهعنوان سرگروه چه بود و چگونه آن را مدیریت کردید؟
بزرگترین چالش من بهعنوان سرگروه، جلوگیری از از همپاشیدگی گروه در نقطهی اوج فشار (روزهای اخر تحویل پروژه) بود. در آن شرایط، هماهنگ نگه داشتن تیم کار سادهای نبود، بهویژه وقتی یکی از اعضا نمیتوانست وظیفهاش را بهموقع انجام دهد و این خودْ استرس شدیدی به گروه وارد کرد. به قول استیو جابز فقید، باید هر تیمی حداقل یک عضو داشته باشد که افق تیم را به اعضا یادآوری کند که در اوج بحران و ناامیدی، گروه از هم نپاشد. سعیم را کردم آن یک نفر من باشم. علاوه بر این تلاش کردم تقسیمبندی کارهایمان را کمی دینامیکتر کنیم که بتوانیم کار را به اتمام برسانیم.
اگر دوباره به ابتدای مسیر برگردید، چه تغییری در سبک رهبری یا مدیریت تیم ایجاد میکنید؟
تلاش میکنم در مدیریت انعطاف بیشتری داشته باشم و فضای بیشتری برای ابتکار عمل اعضا ایجاد کنم. در جریان کار متوجه شدم که گاهی تمرکز زیاد بر هماهنگی و تقسیم وظایف باعث میشود فرصت خلاقیت فردی کمتر شود. از طرف دیگر اعضای تیم تواناییها و ویژگیهای مختلفی دارند و نمیتوان برای همهی انها ددلاین یکسانی گذاشت. بنابراین، امروز اگر تجربه را تکرار کنم، سعی میکنم تعادل بهتری میان نظم تیمی و آزادی عمل شخصی برقرار کنم و برای هر فردی ددلاین مخصوص خودش را تعیین کنم.
چگونه وظایف و منابع مطالعاتی را بین اعضای تیم تقسیم کردید؟
وظایف و منابع مطالعاتی را بر اساس تواناییها و علاقهمندیهای هر عضو تقسیم کردیم تا هرکس در زمینهای که راحتتر است و بازده بیشتری دارد فعالیت کند. در عین حال، برای اینکه کسی تحت فشار بیش از حد قرار نگیرد، حجم کارها را متعادل نگه داشتیم. بعد از تقسیم اولیه، زمانهایی هم برای مرور مشترک در نظر میگرفتیم تا مطمئن شویم همه اعضا با محتوای کل منابع آشنا هستند و فقط در یک بخش محدود نمیمانند.
به نظر شما تفاوت اصلی کار گروهی در المپیاد با کار فردی چیست؟
به نظر من تفاوت اصلی در این است که در کار فردی تمام بار مسئولیت و تصمیمگیری بر عهدهی یک نفر است، اما در کار گروهی نتیجه حاصل جمع تواناییها، ایدهها و تلاش همهی اعضاست. تجربهی المپیاد به ما نشان داد که هرکس تنها بخشی از مسیر را میبیند و برای رسیدن به پاسخ کامل باید نگاههای متفاوت کنار هم قرار بگیرند. علاوه بر این، معیارهای تازهای هم وارد کار میشوند، مثل توانایی همکاری، مهارت گفتگو و همفکری و بسیاری سنجشهای دیگر.
چه راهکارهایی برای حفظ انگیزه و هماهنگی تیم در طول مسیر داشتید؟
برای حفظ انگیزه و هماهنگی، جلسات منظم و به تعداد کافی برگزار میکردیم و همچنین توافق کرده بودیم که در حین انجام وظایف، مرتباً یکدیگر را از میزان پیشرفت کارهایمان مطلع کنیم.
در جریان کار تیمی، چه مهارتهای مدیریتی یا ارتباطی یاد گرفتید؟
در جریان کار تیمی یاد گرفتم قبل از هر اقدام، دیدگاه هر عضو تیم را خلاصهسازی کنم تا بهترین درک از نظرات یکدیگر داشته باشیم. همچنین اهمیت تعیین چندین ددلاین پیش از موعد و توجه ویژه به تشکیل زودرس نسخهی اولیه را آموختم که روند کار به کاملترین شکل ممکن پیش برود.
آیا شرکت در المپیاد خللی در دروس تحصیلی تان ایجاد نکرد؟
شرکت در المپیاد آن چنان خللی در دروس تحصیلیام ایجاد نکرد، زیرا سعی کردم موعدهای المپیاد و امتحان ها را با هم وفق دهم و وقتم را بهخوبی مدیریت کنم. با این حال، فرجههای هر امتحان فشار بیشتری بر من وارد میشد، اما تلاش کردم با برنامهریزی از پس آن برآیم.
به نظر شما موفقیت یک تیم بیشتر به توان علمی اعضا بستگی دارد یا به مدیریت و تعامل بین آنها؟
موفقیت یک تیم قطعاً به هر دو عامل بستگی دارد. توان علمی اعضا اهمیت زیادی دارد، اما هماهنگ کردن این تواناییها بهگونهای که همافزایی ایجاد شود، اعضا با یکدیگر اصطکاک نداشته باشند و ارائهی محتوای تیم بهصورت مؤثر انجام شود هم نقش تعیینکنندهای در موفقیت تیم دارد.
آیا از نحوه ی برگزاری المپیاد راضی بودید؟ اگر پیشنهادی دارید بفرمایید
در کل از نحوهی برگزاری المپیاد راضی بودم، اما چند پیشنهاد برای بهبود دارم. در مرحلهی اول، بهتر بود سوالات استانداردتر طراحی میشدند، همانطور که در مرحلهی دوم شاهد بودیم که سوالات به شکل مناسب بین منابع تقسیم شده و کیفیت بالایی داشتند. همچنین، در مرحلهی آخر تیمی، اگر مناظرهها در بازههای زمانی کوتاهتر، مثلاً سه دقیقه، برگزار میشد، امکان نقد و گفتوگوی واقعیتر فراهم میگردید. علاوه بر این، بهتر بود پیش از برگزاری ازمونها، نوع و سبک سوالات بهصورت کامل توضیح داده میشد تا سر جلسه دچار سردرگمی نشویم.
کسب رتبه تیمی چه تأثیری بر مسیر تحصیلی و حرفهای شما گذاشته است؟
کسب رتبه تیمی باعث شد اعتماد به نفس علمی و مدیریتی من افزایش یابد و توانایی کار گروهی و حل مسائل پیچیده را بیشتر بشناسم. این تجربه علاوه بر یادگیری مهارتهای مدیریتی، ارتباطی و تصمیمگیری در شرایط فشار، به من فرصت داد تجربهی واقعی کار تیمی را کسب کنم و برای فعالیتها و پروژههای گروهی آینده آمادهتر شوم که هم در مسیر تحصیلی و هم در آینده حرفهایام بسیار مؤثر خواهد بود.
تجربه سرگروهی چه نقشی در آینده علمی یا شغلی شما خواهد داشت؟
صادقانه پاسخ دهم هنوز نمیدانم آینده چه چیزهایی برایم به همراه خواهد داشت. باید دید سرنوشت چگونه رقم میخورد، اما تجربه سرگروهی باعث شد یاد بگیرم اگر پروژه یا کاری به شکل گروهی باشد، بتوانم بهتر و مؤثرترعمل کنم.
اگر بخواهید یک درس مهم از تجربه رهبری تیم المپیاد به دیگران منتقل کنید، آن چیست؟
انتخاب اعضای مناسب و شناخت دقیق تواناییها و ویژگیهای هر یک، حتی از آنچه فکر میکنید برای مدیریت خوب و بهینه مهمتر است.
چه توصیهای برای کسانی دارید که قصد دارند در آینده نقش سرگروه تیم المپیاد را برعهده بگیرند؟
ابتدا اعضای تیم را خوب بشناسند و تواناییها و ویژگیهای هر یک را ارزیابی کنند. همچین اهمیت زیادی دارد که هماهنگی، رسیدن به اهداف مشخص و تقسیم وظایف منظم را در طول مسیر حفظ کنند و در مواجهه با فشار و مشکلات، آرامش خود را از دست ندهند. تجربه من نشان داد که این عوامل، حتی از توان علمی تیم هم مهمتر هستند.
زمانی که متوجه شدید تیم شما رتبه برتر کسب کرده، چه احساسی داشتید؟
با اینکه انتظارش را داشتم، اما وقتی دیدم تیممان رتبه برتر را کسب کرده است، حس هیجان و خوشحالی بسیار شدیدی پیدا کردم. در همان لحظه، علاوه بر شادی شخصی، از تلاش و همکاری جمعی اعضای تیم نیز احساس رضایت عمیق داشتم.
در طول مسیر، چه کسی یا چه چیزی بیشترین انگیزه را برای شما بهعنوان رهبر تیم ایجاد کرد؟
بیشترین انگیزه برای من بهعنوان رهبر تیم وقتی ایجاد میشد که میدیدم هر یک از اعضا شوق و انگیزه دارند و در تلاش برای رسیدن به یک هدف مشترک هستند. علاوه بر این، احساس اینکه خودم نیز در ساختن و شکل دادن یک پروژه سهم دارم انگیزهام را بیشتر میکرد چرا که حس میکردم همراه تیمم در مسیر خلق چیزی معنادار حرکت میکنم.
خارج از درس و المپیاد، چه فعالیتهایی به شما کمک کرد تا تعادل و آرامش خود را حفظ کنید؟
ورزش میکردم و به موسیقی گوش میدادم. همچنین پیادهروی و مطالعه کتابهای مورد علاقهام کمک میکرد ذهنم آرام بماند و با انرژی بیشتری به کارهای تیمی و تحصیلی بازگردم.
آیا تجربه رهبری تیم فقط یک موفقیت علمی بود یا در زندگی شخصی شما هم اثر گذاشت؟
یاد گرفتم چگونه با دیگران همدلی کنم، همکاری کنم و مسئولیتهای گروهی را بهطور مؤثر مدیریت کنم. این مهارتها علاوه بر پروژهها و درسها، در روابط روزمره و تصمیمگیریهای شخصی نیز به من کمک میکنند.
یک جمله یا شعار شخصی که در مدیریت تیم همیشه به آن تکیه میکردید چیست؟
یک تیم هماهنگ، حتی از جمعی از افراد بااستعدادتر، موفقتر است.
از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم. امیدواریم تجربه شما الهامبخش دانشجویان دیگر باشد.
ارسال نظر